کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۸: عشق تو سراسر همه سوز و همه دردست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق تو سراسر همه سوز و همه دردست رین شیوه به اندازه مردی است که مردست آنکس که درین صرف نکردست همه عمر بیچاره ندانم که همه عمر چه کردست زاهد چه عجب گر کند از عشق تو پرهیز کس لذت این باده چه داند که نخوردست عاشق که نه گرمست چو شمع از سر سوزی گر آتش محض است به جان تو که سردست اشکی که بود سرخ چو رخسار تو داریم ما را ز تو نشریف نه تنها رخ زردست بی شب که بر آن در من خاکی ز ضعیفی بنشستم و پنداشت رقیب نو که گردست گر هست کمال از دو جهان فرد عجب نیست این نیز کمالی است که آزاده و فردست کمال الدین خجندی