کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گفتی از پیشم برو بگذر ز جان گفتی و رفتی
    قصه کوته تر بمیرهای ناتوان گفتی و رفت
    گوئیم هر دم سگ کو گویمت با خاک راه
    این چنین گر حیف باشد آنچنان گفتی و رفت
    دی شنیدم کز گدایان درت خواندی مرا
    این چه تعظیم است خاک آستان گفتی و رفت
    ای صبا وقتی که پیغامی بما آری ز دوست
    گر ندانی نام او نامهربان گفتی و رفت
    سوی ما تا چند اشارتهای پنهان با رقیب
    این پریشان را ز جمع ما بران گفتی و رفت
    ماجرای ما چو خواهی باز گفت ای آب چشم
    پس چرا میایستی چندین روان گفتی و رفت
    گر به جان گویند نتوان شد سوی جانان کمال
    سهل باشد این حکایت ترک جان گفتی و رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha