کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شوخ چشمی خان و مان ما به یغما برد و رفت
    دید عقل و دل بر ما هر دو یکجا برد و رفت
    بر سر ما خاکیان از غیب آمد ناگهی
    همچو جان تنها و هوش از جمله تنها برد و رفت
    خواستم زلفش گرفتن از سر دیوانگی
    او زما دیوانه تر زنجیر در پا برد و رفت
    در درون آمد خیال روی او شد عقل و هوش
    بود دزدی با چراغ انواع کالا برد و رفت
    مردم نظارگی را اشکم از هر مو ربود
    هرچه میدیدم به ساحل موج دریا برد و رفت
    عاشقی روزی به صف واعظ ما پا نهاد
    یک به یک انگشت های پاش سرما برد و رفت
    تا نشاند بر قد و بالاش نقد خود کمال
    جان علوی را ز پستی سوی بالا برد و رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha