کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از پیش من آن شوخ چه تعجیل کنان رفت
    دل نعره بر آورد که جان رفت و روان رفت
    گر خامه براند گذری پهلو نامش
    در نامه نویسید که سر رفت و روان رفت
    پروانه که مرد از غم روئی به سر خاک
    شمعش مفروزید که با سوز نهان رفت
    از دید. گر از سودن پایش نرود نور
    سودی نکند دیده که نورش به زبان رفت
    هر جا خبر خاک کف پای تو گفتند
    دامن بگرفت اشک به دندان و روان رفت
    بوی تو رساندند ز یوسف به زلیخا
    این نعره زنان آمد و آن جامه دران رفت
    جز مهر تو نگزید کمال از همه عالم
    آن روز که از جان و جهان دست نشان رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha