کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از گریه مرا خانه چشم آب گرفته است
    وز نه ما چشم ترا خواب گرفته است
    دارد گرمی زلف تو پیوسته بر ابرو
    گونی دلت از صحبت احباب گرفته است
    از بار گهر گرچه بناگوش تو آزرد
    صد گوش به عذرش در سیراب گرفته است
    با طلعت تو شمع چه حاجت شب ما را
    چون روشنی از پرتو مهتاب گرفته است
    چون عابد پر حیله به صد مکر و فن آن چشم
    پوشیده به گوشه محراب گرفته است
    زاهد که بجز روزه و کنجی نگرفتی
    با یاد لبت جام میناب گرفته است
    بفرست کمال این غزل تر سوی تبریز
    چون سیل سرشکت ره سرخاب گرفته است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha