کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از حال دل به دوست نه امکان گفتن است
    بر شمع سوز سینه پروانه روشن است
    از من بگو به مدعی ای یار آشنای
    من فارغم ز قصد تو چون دوست با من است
    آن را که دل سوی جم می کشد چو جام
    بر سر نوشته اند که خونش به گردن است
    جان نگذرد ز کوی نو کان عندلیب غیب
    مرغی است کش خطیره قدسی نشیمن است
    عاشق شکسته پاش نه در پیش نست و بس
    هر جا رود چو زلف تو مسکین فروتن است
    ای دل چو بشنوی سخن وصل از آن دهن
    باور مکن که آن سخن نامعین است
    نام کمال رفت به پاکیزه دامنی
    تا در غمت به خون دل آلوده دامن است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha