کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۷۷: از حال دل به دوست نه امکان گفتن است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از حال دل به دوست نه امکان گفتن است بر شمع سوز سینه پروانه روشن است از من بگو به مدعی ای یار آشنای من فارغم ز قصد تو چون دوست با من است آن را که دل سوی جم می کشد چو جام بر سر نوشته اند که خونش به گردن است جان نگذرد ز کوی نو کان عندلیب غیب مرغی است کش خطیره قدسی نشیمن است عاشق شکسته پاش نه در پیش نست و بس هر جا رود چو زلف تو مسکین فروتن است ای دل چو بشنوی سخن وصل از آن دهن باور مکن که آن سخن نامعین است نام کمال رفت به پاکیزه دامنی تا در غمت به خون دل آلوده دامن است کمال الدین خجندی