کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۷۶: از پیش من آن شوخ چه تعجیل کنان رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از پیش من آن شوخ چه تعجیل کنان رفت دل نعره بر آورد که جان رفت و روان رفت گر خامه براند گذری پهلو نامش در نامه نویسید که سر رفت و روان رفت پروانه که مرد از غم روئی به سر خاک شمعش مفروزید که با سوز نهان رفت از دید. گر از سودن پایش نرود نور سودی نکند دیده که نورش به زبان رفت هر جا خبر خاک کف پای تو گفتند دامن بگرفت اشک به دندان و روان رفت بوی تو رساندند ز یوسف به زلیخا این نعره زنان آمد و آن جامه دران رفت جز مهر تو نگزید کمال از همه عالم آن روز که از جان و جهان دست نشان رفت کمال الدین خجندی