کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۷۳: آن نور دیده یک نظر از من دریغ داشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن نور دیده یک نظر از من دریغ داشت تیری ز غمزه بر جگر از من دریغ داشت میشد نکو به زخم دگر زخم سینه ام دردا که مرهم دگر از من دریغ داشت او دانه درست و منش مشتری دریغ کرد کان در رقیب بد گهر از من دریغ داشت روشن نگشت شانه چشمم به صد چراغ تا خاک کوی و کرد در از من دریغ داشت از خاک پاش بود خیر باد صبح را سردی نگر که این خبر از من دریغ داشت وصل خود ار چه داشت ز کم طالبان دریغ طالع نگر که بیشتر از من دریغ داشت نام کمال طوطی شیرین سخن نهاد وین طرفه کان دو لب شکر از من دریغ داشت کمال الدین خجندی