کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیاور آنچه دل ما بیکدگر کشدا

    بسر کشد آنچه دلم بار او بسر کشدا

    غلام ساقی خویشم که بامداد پگاه

    مرا زمشرق خم آفتاب بر کشدا

    چو تیغ باده برآهختم از نیام قدح

    زمانه باید تا پیش من سپر کشدا

    چه زر چه سیم و چه خاشاک پیش مرد آن روز

    که از میانه سیماب آب زر کشدا

    خوش است مستی واز روزگار بی خبری

    که چرخ غاشیه مست بی خبر کشدا

    اگر بساغر زرین هزار باده کشم

    هنوز همت من باده دگر کشدا

    در نشاط (من) آنگه گشاده تر باشد

    که مست باشم وساقی مرا بدر کشدا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha