به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
جانا بیک کرشمه دل و جان همی بری
دردم همی فزایی و درمان همی بری
روی چو ماه خویش (و) دل و جان عاشقان
دشوار می نمایی وآسان همی بری
اندر حریم سینه مردم بقصد دل
دزدیده می درآیی وپنهان همی بری
گه قصد جان بنرگس جادو همی کنی
گه گوی دل بزلف چو چوگان همی بری
چون آب و آتشند در و لعل درسخن
تو آب هردو زآن لب و دندان همی بری
خوبان پیاده اند وازیشان برین بساط
شاهی برخ تو هر ندبی زآن همی بری
با چشم وغمزه تو دلم دوش میل داشت
گفتا مرا بدیدن ایشان همی بری؟
عقلم بطعنه گفت که هرگز کس این کند؟
دیوانه رابدیدن مستان همی بری!
دل جان بتحفه پیش تو می برد سیف گفت
خرما ببصره زیره بکرمان همی بری!
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.