کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو دست و روی بشویی ودر نماز شوی

    دل از دو کون بشو تا محل راز شوی

    درین مغاک که خاکش بخون بیالودند

    در آب دست مزن ورنه بی نماز شوی

    ز فرعها که درین بوستان گلی دارند

    بدوز چشم نظر تا باصل باز شوی

    اگر نیاز بحضرت بری بیک نظرت

    چنان کند که ز کونین بی نیاز شوی

    چو دوست کرد نظر در تو بعد ازآن رضوان

    اگر بخلد برین خواندت بناز شوی

    وگر بمجلس مستان عشق خوانندت

    سزد که بردر ایشان باهتزاز شوی

    چراغ دولت خود برفروزی ار چون شمع

    درآن میانه شبی نیم خورد گاز شوی

    بنزد دوست که محمود اوست در عالم

    بحسن سابقه محبوب چون ایاز شوی

    بنفشه وار درین باغ سیف فرغانی

    شکسته باشی چون سرو سرفراز شوی

    ززهد خشک دل سرد تو چو یخ بفسرد

    زسوز عشق چو خورشید یخ گداز شوی

    سرت بپایه مردان کجا رسد بی عشق

    وگرچه چون امل غافلان دراز شوی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha