کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق تو دردست و درمانش تویی

    هست عاشق صورت و جانش تویی

    آنچه در درمان نیابد دردمند

    هست در دردی که درمانش تویی

    سالک راه تو زاول واصلست

    کین ره از سر تا بپایانش تویی

    عاشقت کی گنجد اندر پیرهن

    چون ز دامن تا گریبانش تویی

    ما و تو این هر دو یک معنی بود

    کآشکارش ما و پنهانش تویی

    عاشق روی ترا در دین عشق

    غیر تو کفرست و ایمانش تویی

    دل بتو زنده است همچو تن بجان

    این خضر را آب حیوانش تویی

    خوشه خوشه کشت هستی جوبجو

    زرع بی آبست و بارانش تویی

    این غزل شطح است و قوالش منم

    وین سخن حق است (و) برهانش تویی

    منطق الطیر سخنهای مرا

    کس نمی داند سلیمانش تویی

    سیف فرغانی از آن بر نقد شعر

    سکه زین سان زد که سلطانش تویی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha