کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کیست درین دور پیر اهل معانی

    آنکه بهم جمع کرد عشق و جوانی

    قربت معشوق از اهل عشق توان یافت

    راه بود بی شک از صور بمعانی

    گر تو چو شاهان برین بساط نشینی

    نیست ترا خانه در حدود مکانی

    در نفسی هرچه آن تست ببازی

    درند بی ملک هر دو کون نمانی

    نور امانت ز تو چنان بدرخشد

    کآتش برق از خلال ابر دخانی

    خضر شوی در بقا و دانش و آنگاه

    آب در اجزای تو کند حیوانی

    علم تو آنجا رسد بدو که چو حلاج

    گویی اناالحق و نام خویش ندانی

    همچو عروسان بچشم سر تو پیدا

    رو بنمایند رازهای نهانی

    جسم تو زآن سان سبک شود که تو گویی

    برد بدن از جوار روح گرانی

    فاتحه این حدیث دارد یک رنگ

    ست جهت را بنور سبع مثانی

    هرکه مرو را شناخت نیز نپرداخت

    از عمل جان بعلمهای زبانی

    گر خورد آب حیات زنده نگردد

    دل که ندارد بدو تعلق جانی

    من نرسیدم بدین مقام که گفتم

    گر برسی تو سلام من برسانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha