کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کی بنگرد برحمت چشم خوش تو ما را

    نرگس همی نیارد اندر نظر گیا را

    دل می دهد گواهی کورا تو برد خواهی

    چشمت بتیر غمزه گو جرح کن گوا را

    ای محتشم بخوبی هستم فقیر عشقت

    در شرع بر توانگر حقی بود گدا را

    گر سایه جمالت بر خاک تیره افتد

    چون آفتاب ذره روشن کند هوا را

    حسنت بغایت آمد زآن صید کرد دل را

    عشقت بقوت آمد از ما ببرد مارا

    عشق فراخ گامت در دل نهاد پایی

    بر میهمان شادی غم تنگ کرد جا را

    بسیار جهد کردم اندر مقام خدمت

    تا تحفه ای بسازم درگاه کبریا را

    دل از درخت همت افشاند میوه جان

    برگی جزین نباشد درویش بی نوا را

    درآشنایی تو خویشی بریدم از خود

    بیگانه وار منگر زین بیش آشنا را

    قهرت شکست پایم گشتم مقیم کویت

    لطفت گرفت دستم بردم بسر وفا را

    سیف ار ز حکم یارت شمشیر بر سر آید

    تسلیم شو چو مردان گردن بنه قضا را

    زین صابر ضروری دیگر مجوی دوری

    (مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا)

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha