کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گرچه متاع جان بر جانان خطرنداشت

    جان باز کز جهان دل ازو دوستر نداشت

    عاشق بدست همت خود در طریق عشق

    هرچ آن نه دوست بود بیفگند و برنداشت

    قومی ز عشق خاص ندارند بهره یی

    خود عامتر بگو که کسی زین خبر نداشت

    خفته درین نشیمن وز آن اوج مانده باز

    زیرا همای همت آن قوم پر نداشت

    هر سنگدل که او نپذیرفت نقش عشق

    او قلب بود و لایق این سکه زر نداشت

    در آستین صدره دولت نکرد دست

    هر دامنی که درخور این جیب سر نداشت

    عاشق نخواست مال چو حرصی درو نبود

    جوکی خرد مسیح چو در خانه خر نداشت

    عاشق از آب وخاک نزاده است ای پسر

    پوشیده نیست بر تو که عیسی پدر نداشت

    بی عشق هرچه گفت ازو کس نیافت ذوق

    باران نخورد از آن صدف او گهر نداشت

    شعر کسی چو خواندی و حالت دگر نشد

    تیغش نبود تیز که زخمش اثر نداشت

    آنکس که همچو سیف نخورد آب نیل عشق

    گر خاک مصر شد قصب او شکر نداشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha