کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای هما سایه قدم از در من بازمگیر

    سایه عالی خویش از سر من بازمگیر

    طوطی خوش سخنم شکر من از لب نیست

    ترک یک بوسه بگو شکر من بازمگیر

    آفتابا دل من کان (و) محبت گهرست

    نظر لطف خود از گوهر من بازمگیر

    خاک کوی تو که در دیده دلها نورست

    توتیاییست زچشم تر من باز مگیر

    تا بوصل تو که جانان منی در برسم

    دلبرا جان من از پیکر من بازمگیر

    من درختم تو بهاری،بفراق چو خزان

    برگ من خشک مدار و بر من بازمگیر

    دل من مجمره و انده تو آتش اوست

    عود سودای خود از مجمر من بازمگیر

    کان مهر توام و سیم و زرم شعر منست

    سکه خویش ز سیم وزر من بازمگیر

    تا ز مستی غرورم ندهی هشیاری

    جرعه فیض خوداز ساغر من بازمگیر

    دی مرا گفتی اگر دیر بمانی بردر

    حلقه یی می زن وپای ازدر من بازمگیر

    سیف فرغانی اگر مرگ نخواهی چون جان

    گلوی نفس خود از خنجر من بازمگیر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha