کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    منم امروز دور از مشرب خویش

    بسر پویان بسوی مطلب خویش

    بلعلت تشنه شد آب روانم

    رها کن تشنه را در مشرب خویش

    تو خورشیدی و من بی نور رویت

    چنین تا کی بروز آرم شب خویش

    ز شوق ار بر دهانت می نهم لب

    نه لعل تو همی بوسم لب خویش

    چنانم متحد با تو که در تو

    همی یابم حرارت از تب خویش

    تو با این حسن اگرچه دین نداری

    امام عصری اندر مذهب خویش

    ترا از دوستی خواهم که چون جان

    کنم پیراهنی از قالب خویش

    مرا خود از سر غفلت خبر نیست

    که دارم پای تو در جورب خویش

    غم تو قوت من شد کسبم اینست

    حلالی می خورم از مکسب خویش

    بیاو از رقیب خود میندیش

    فلک را نیست بیم از عقرب خویش

    من از درد تو ای درمان دلها

    بیارب آمدم از یارب خویش

    بدین طالع ندانم از که نالم

    ز ماه دوست یا از کوکب خویش

    درین ره سیف فرغانی فروماند

    چنین تا کی دواند مرکب خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha