کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر دست دوست وار در آری بگردنم

    پیوسته بوی دوستی آید ز دشمنم

    دیده رخ چو آتش تو دید برفروخت

    قندیل عشق در دل چون آب روشنم

    در سوز و در گداز چو شمعم که روز و شب

    سوزی فتیله وار و گدازی چو روغنم

    گر یکدم آستین کنم از پیش چشم دور

    از آب دیده تر شود ای دوست دامنم

    هرگه شراب عشق تو در من اثر کند

    گر توبه آهنست بخامیش بشکنم

    چون که ز دانه هیچ نگردم ز تو جدا

    گر چه بباد بر دهی ای جان چو خرمنم

    در فرقت تو زین تن بی جان خویشتن

    در جامه ناپدید از جان بی تنم

    گر همچو میخ سنگ جفا بر سرم زنی

    آن ظن مبر که خیمه ز پهلوت برکنم

    ور تار ریسمان شود این تن عجب مدار

    غمهای تست در دل چون چشم سوزنم

    فردا که روز آخر خواندست ایزدش

    اول کسی که با تو خصومت کند منم

    من جان چو سیف پیش محبان کنم سپر

    گر تیغ برکشی که محبان همی زنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha