کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بگشای لب شیرین بازار شکر بشکن

    بنمای رخ رنگین ناموس قمر بشکن

    چون چشم ترم دیدی لب بر لب خشکم نه

    آن شربت هجران را تلخی بشکر بشکن

    دنیا ز دهان تو مهر از خمشی دارد

    آن طرفه غزل برخوان وآن مهر بزر بشکن

    گر کان بدخشانرا سنگیست برو رنگی

    تو حقه در بگشا سنگش بگهر بشکن

    ور نیشکر مصری از قند زند لافی

    تو خشک نباتش را زآن شکر تر بشکن

    دل گنج زرست او را در بسته همی دارم

    دست آن تو زر بستان حکم آن تو در بشکن

    در کفه میزانت کعبه چه بود؟ سنگی

    ای قبله جان زآن دل ناموس حجر بشکن

    هان ای دل اشکسته گردوست خوهد خود را

    از بهر رضای او صد بار دگر بشکن

    رو بر سر کوی او بنشین و بدست خود

    پایی که همی بردت هر سو بسفر بشکن

    چون سیف بکوی او باید که درست آیی

    خود عشق ترا گوید کز خود چه قدر بشکن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha