سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۳۸: بگشای لب شیرین بازار شکر بشکن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بگشای لب شیرین بازار شکر بشکن بنمای رخ رنگین ناموس قمر بشکن چون چشم ترم دیدی لب بر لب خشکم نه آن شربت هجران را تلخی بشکر بشکن دنیا ز دهان تو مهر از خمشی دارد آن طرفه غزل برخوان وآن مهر بزر بشکن گر کان بدخشانرا سنگیست برو رنگی تو حقه در بگشا سنگش بگهر بشکن ور نیشکر مصری از قند زند لافی تو خشک نباتش را زآن شکر تر بشکن دل گنج زرست او را در بسته همی دارم دست آن تو زر بستان حکم آن تو در بشکن در کفه میزانت کعبه چه بود؟ سنگی ای قبله جان زآن دل ناموس حجر بشکن هان ای دل اشکسته گردوست خوهد خود را از بهر رضای او صد بار دگر بشکن رو بر سر کوی او بنشین و بدست خود پایی که همی بردت هر سو بسفر بشکن چون سیف بکوی او باید که درست آیی خود عشق ترا گوید کز خود چه قدر بشکن سیف فرغانی