کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای توانگر در خود برمن مسکین بگشای

    بیخودم کن نفسی وبخودم ره بنمای

    روی بنمای که چون جسم بجان محتاجست

    دل بدیدار تو ای صورت تو روح افزای

    سوی میدان تفاخر شو ودر پای فگن

    زلف چوگان سرو گوی از همه خوبان بر بای

    بر سر کوی تو تا چند بآب دیده

    خاک را رنگ دهیم از مژه خون پالای

    در ره عشق تو گردست کسی برتابد

    من بسر سیر کنم گر دگری کرد بپای

    پیش سلطان تو یک بنده بود جمع ملوک

    زیر ایوان تو یک حجره بود هر دو سرای

    ما بهمت زسلاطین بگذشتیم ارچه

    اندرین شهر غریبیم ودرین کوی گدای

    بر سر خاک در دوست اگر زر یابیم

    بر نگیریم و چو خاکش بگذاریم بجای

    سیف فرغانی از بخت مدد خواه که هست

    سر بی مغز تو پیمانه سودا پیمای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha