کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ترا اگر چه فراغت بود ز یاری من

    بریده نیست ز وصلت امیدواری من

    از آرزوی تو در خاک و خون همی گردم

    بیا و عزت خود باز بین و خواری من

    در اشتیاق تو شبها چنان بنالیدم

    که خسته شد دل شب از فغان و زاری من

    غم تو خوردم و خون شد دلم جزاک الله

    که خوش قیام نمودی بغمگساری من

    مرا غم تو بباطل همی کشد، چه شود

    اگر برآری دستی بحق گزاری من

    ز صبر و عقل درین وقت شکرها دارم

    که در فراق تو چون می کنند یاری من

    جماعتی که مرا منع می کنند از تو

    ببین قساوت ایشان و بردباری من

    فسرده طبع نداند که از سر سوزست

    چو شمع در غم عشق تو پایداری من

    وفا و مهر تو را من بدان جهان ببرم

    گمان مبر که همین بود دوستداری من

    مرا از آمد و شد نزد تو چه حاصل بود

    بجز ملامت خصمان و شرمساری من

    ز تند باد فراق تو سیف فرغانیست

    بسان برگ خزان (ای) گل بهاری من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha