کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای دل تنگ مرا از غم تو جان تازه

    کفر در عهد رخت می کند ایمان تازه

    ای نسیم سحری کرده زخاک کویت

    غنچه را مشک بر اطراف گریبان تازه

    هیچ صبحی ندمد تا نبرد باد صبا

    غالیه از سر آن زلف پریشان تازه

    فتنه را با شکن زلف تو پیوند قوی

    حسن را با رخ نیکوی تو پیمان تازه

    خون دل بر رخ زردم چو ببینی گردد

    رنگ بر روی تو چون سبزه بباران تازه

    شوق تو در دلم از وصل تو افزونی یافت

    چه طبیبی که کنی درد بدرمان تازه

    بر سر کوی تو سودای تو ما را هردم

    گشته بر بوی تو چون صرع پری خوان تازه

    روی سرخ تو مرا خون جگر بر رخ زرد

    کرده هر روز ازین دیده گریان تازه

    گویی آن روز کجاشد که چو طوطی هردم

    قند می خورم از آن پسته خندان تازه

    هست امیدم (که) دگر باره بیمن خاتم

    باز در ملک شود حکم سلیمان تازه

    سیف فرغانی هر روز بسحر اشعار

    می کند وسوسه اندر دل یاران تازه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha