کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای دوستر از جانم زین بیش مرنجانم

    گر زخم زنی شاید بر دیده گریانم

    در نرد هوس خوبان بسیار مرا بردند

    تا عشق تو می بازم خود هیچ نمی دانم

    بر فرش وصال تو آن روز که پا کوبم

    بر تارک عرش آید دستی که برافشانم

    چون پای فراغت را در دامن صبر آرم

    تا دست غمت نبود کوته ز گریبانم

    پیوند غمت ما را ببرید ز شادیها

    من کند بدم عشقت مالید بر افسانم

    گفتی چه شود دانی کز مشک سیه گردی

    بر عارضم افشاند این زلف پریشانم

    یعنی که محقق دان نسخ همه خوبان را

    چون گرد عذار آمد آن خط چو ریحانم

    در کارگه وصلت گر نیست مرا کاری

    هم دولت من روزی کاری بکند دانم

    بخت من مسکین بین کز دولت عشقت من

    سعدی دگر گشتم زآن روی گلستانم

    گویند که می دارد دل خسته ترا؟ گویم

    این دوست که من دارم و آن یار که من دانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha