به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مدتی شد که من از عشق تو سودا دارم
غم و اندوه ترا در دل و جان جا دارم
یوسف مصر ملاحت شدی ای جان عزیز
ور نه من با تو چرا مهر زلیخا دارم
گوئیم دست بدار از خود ودر ما پیوند
خود مرا دست کجا تا زخودش وا دارم
حور فردوس مرا گر بتمنا طلبد
من نه آنم که بغیر از تو تمنا دارم
گرچه آنجا که تویی می نرسم از سر جهد
پایم ارچند که اینجاست دل آنجا دارم
یک بیک جز تو فرامش کنم وبر دو جهان
چار تکبیر بگویم چو ترا یاد آرم
ور زصحرا بسوی خانه روم بی یادت
همچو خر بهر علف روی بصحرا دارم
چونکه دریای دل از موج غمت درشورست
من که یک قطره آبم دل دریا دارم
من درین خانه برای تو مقیمم ورنی
قبه یی برتر ازین گنبد اعلا دارم
وعده وصل ترا خلق جهان منتظرند
این توقع نه من دلشده تنها دارم
چهره زرد مرا هرکه ببیند داند
که من ازآل رخت اینهمه تمغا دارم
سیف فرغانی هر روز چو سعدی گوید
این منم بی تو که پروای تماشا دارم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.