کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آنی که کس بخوبی تو من ندیده ام

    خورشید را چو روی تو روشن ندیده ام

    یا خود چو روی خوب تو رو نیست در جهان

    یا هست و زاشتغال بتو من ندیده ام

    رنگی ز حسن در گل رویت نهاده اند

    کندر شکوفهای ملون ندیده ام

    روی تو گلستان و دهان غنچه یی کزو

    الا بوقت خنده شکفتن ندیده ام

    روی ترا بزینت وزیب احتیاج نیست

    من احتیاج شمع بروغن ندیده ام

    گویی بتن که آب روان زو خجل شود

    جان مجسمی که چنین تن ندیده ام

    از کشتنم بتیغ تو ای دوست حاصلست

    ذوقی که در هزیمت دشمن ندیده ام

    خود را بکام خویش شبی از سر رضا

    با چون تو دوست دست بگردن ندیده ام

    زآن سان که سیف بر کوی تو خوار ماند

    خاشاک راه بر در گلخن ندیده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha