کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عاشقان راسوی خود هم خود بود جانان دلیل

    کعبه وصل و زاد غم، وز خویشتن رفتن سبیل

    ای بقال وقیل عالم بی خبر از عشق تو

    هر که معلومش تو باشی فارغست از قال و قیل

    گرد خجلت می فشاند نور رویت بر قمر

    آب حیوان می چکاند تیغ عشقت بر قتیل

    هرکه را زین سیم وزین زر کرد مستغنی غمت

    زر بنزد آن توانگر چون گدا باشد ذلیل

    تا بدیدم شمع روی تو، چنان با خود گرفت

    آتش عشق ترا جانم که روغن را فتیل

    با بلا هم خانه باشد عاشق اندر کوی تو

    وز سلامت دور باشد پشه زیر پای پیل

    طبع شورانگیز را بر جان عاشق حکم نیست

    آتش نمرود را تاثیر نبود در خلیل

    از برای وصل جانان گر زعاشق جان خوهد

    همچنان باشد که آب از جوی خواهد سلسبیل

    یوسفان حسن را جاه وجمال از روی تست

    چون شکر از خاک مصر وچون نهنگ از آب نیل

    عاشقان را چه زیان گر عقلشان نکند مدد

    در خلافت چه خلل گر با علی نبود عقیل

    گر پیمبر وار عاشق وارهد از خویشتن

    وحیها آید بدو واندر میان نی جبرئیل

    سیف فرغانی زغم بر عاشقان تکلیف نیست

    حمل کوه بیستون فرهاد را نبود ثقیل

    از پی تعریف جانان را مکن در شعر ذکر

    بهر شهرت در چمن گل را مکش بر روی بیل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha