کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای ترا هرگز نبوده یاری از یاران دریغ

    وصل خود را چند داری از طلب کاران دریغ

    غم فرستادی بجانم جان بدل ایثار کرد

    یار را هرگز نباشد راحت از یاران دریغ

    ما همه بیمار عشق و داروی ما وصل تست

    ظلم باشد داشتن دارو ز بیماران دریغ

    شمع وصلت کرده روشن روز چندین خفته را

    در شب تاریک هجرت مانده بیداران دریغ

    خشک شد بی آب وصلت کشت زار عیش ما

    تا بکی داری ز کشت خشک ما باران دریغ

    من باقبالی برین در دارم آبی ورنه داشت

    خاک این درگاه را دولت ز بسیاران دریغ

    هرکه بیند با رقیبان مر ترا گوید همی

    هستی ای گنج گهر در صحبت ماران دریغ

    یار زیبایی ولیکن انده یارانت نیست

    دلبری لیکن نداری خوی دلداران دریغ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha