کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل سقیم شفا یابد از اشارت عشق

    اگر نجات خوهی گوش کن عبارت عشق

    چو غافلان منشین، راه رو که برخیزد

    دوکون از سر راهت بیک اشارت عشق

    خبر دهد که تو مردی وشد دلت زنده

    زمرگ رستی اگر بشنوی بشارت عشق

    چو هیزم ارچه بسی سوختی ولی خامی

    که همچو دیگ نجوشیدی از حرارت عشق

    تو بر وضوی قدم باش ودل مده بکسی

    که دوستی حدث بشکند طهارت عشق

    گرت دلست که سرمایه دار وصل شوی

    زسوز بگذر ودرساز با خسارت عشق

    چوآسمان اگرش صد هزار باشد چشم

    همیشه کور بود مرد بی بصارت عشق

    ورای عشق خرابیست تاسرت نرود

    برون منه قدمی هرگز از عمارت عشق

    غلام وار همی کن ایاز را خدمت

    که خواجه چاکر بنده است در امارت عشق

    شبی زشربت وصلش دهان کنی شیرین

    چوتلخ کام شوی روزی از مرارت عشق

    دگر زحادثه غم نیست سیف فرغانی

    ترا که خانه بتاراج شد زغارت عشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha