کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلارامی که حیرانم من از حسن جهانگیرش

    رخ او آیتی در حسن و نور قدس تفسیرش

    چو دست عشق او گیرد کمان حکم در قبضه

    نه مردی گر برو داری که برجز تو رسد تیرش

    چو زلف او کند در بند مجنونان عشقش را

    اگر از حلقه مایی بده گردن بزنجیرش

    رضیع مادر فطرت که دارد در دهان پستان

    بقای جاودان یابد اگر زآن لب بود شیرش

    کسی کز آتش شوقش ندارد شمع دل زنده

    هم از روغن شود کشته چراغ دولت پیرش

    بچندین سعی همچون مال آن شادی جانها را

    اگر روزی بدست آری برو چون غم بدل گیرش

    ایا شیرین بنیکویی ببخت شور من گویی

    شب وصل تو خوابی بود و روز هجر تعبیرش

    اگر عاصی بمحشر در شفیع از روی تو سازد

    کرم را بعد از آن نبود سخن در عفو تقصیرش

    شراب عشق در دادی و من چون چشم مخمورت

    خرابیها کنم زین پس که مستم کرد تأثیرش

    بتدبیر خرد گفتم مگر حل گردد این مشکل

    دگر بر ریسمان ما گره زد دست تدبیرش

    برای مخزن شاهیش مسکین سیف فرغانی

    ندارد زر ولی دارد مسی از بهر اکسیرش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha