کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آه درد مرا دوا که کند

    چاره کارم ای خدا که کند

    چون مرا دردمند هجرش کرد

    غیر وصلش مرا دوا که کند

    از خدا وصل اوست حاجت من

    حاجت من جز او روا که کند

    من بدست آورم وصالش لیک

    ملک عالم بمن رها که کند

    دادن دل بدو صواب نبود

    درجهان جز من این خطا که کند

    لایقست اوبهر وفا که کنم

    راضیم من بهر جفا که کند

    دی مرا دید داد دشنامی

    اینچنین لطف دوست باکه کند

    ای توانگر بحسن غیر ازتو

    جود با همچو من گدا که کند

    وصل تو دولتیست تا که برد

    ذکر تو طاعتیست تا که کند

    جان بمرگ ار زتن جدا گردد

    مهرت از جان من جدا که کند

    سیف فرغانی از سر این کوی

    چون تو رفتی حدیث ما که کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha