کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هرکه او نام تو گوید دم او نور شود

    ظلمت غیر تو از جان ودلش دور شود

    آفتاب ارنبود از رخ چون خورشیدت

    سربسر عرصه آفاق پر از نور شود

    ماه روی تو مدد گر نکند هر روزش

    روی خورشید سیه چون شب دیجور شود

    نفس اگر زنده بود نفحه عشقش نکشد

    وردلی مرده بود زنده بدین صور شود

    هجرت جان زتن خود نبود بر ما مرگ

    مردن آنست که عاشق زتو مهجور شود

    گر کسی عشق نورزد بچه گردد کامل

    ور کسی خمر ننوشد بچه مخمور شود

    مرد شیرین شد چون عشق در او شور فگند

    برهد از ترشی غوره چو انگور شود

    جهد آن کن که ترا طعمه خود سازد عشق

    شهد گردد گل چون طعمه زنبور شود

    عشق بر هر که تجلی کند آن کس همه جای

    بکرامت چو کلیم وبشرف طور شود

    هر که را عشق تو بیمار کند همچو مسیح

    نفس او سبب صحت رنجور شود

    سیف فرغانی اگر مست می عشق شوی

    صد خرابی بیکی بیت تو معمور شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha