کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای شکسته لب لعل تو بهای گوهر

    پیش لعل لب تو تیره صفای گوهر

    پرتو روی تو بنشاند چراغ خورشید

    قیمت لعل تو بشکست بهای گوهر

    برسر کوی تو ازدیده همی بارم در

    ای سرکوی تو چون تاج سزای گوهر

    نیست شایسته که درپا وسرت افشانند

    نیک کردم نظری درسو وپای گوهر

    ای دو عالم زتو پر، روی ترا در جهتی

    وجه تعیین متعذر چو قفای گوهر

    عوض وصل تو ملک دو جهان نستانم

    ننهد همت من سنگ بجای گوهر

    بهر نان بردر تو هست گدا بسیاری

    این منم بر سر کوی تو گدای گوهر

    همچوفرهاد که کوه از پی شیرین میکند

    تیشه بر سنگ همی زد زبرای گوهر

    با غم عشق من از ملک جهان شاد نیم

    هوس خاک ندارم زهوای گوهر

    فترت عشق کسی حسن ترا کنم نکند

    باز بسته بعرض نیست بقای گوهر

    نثر در کرد بدین نظم ضمیرم آری

    دل من هست زمهر تو وعای گوهر

    سیف فرغانی در شعر بسی ذکر تو کرد

    صدف در سخن گفت ثنای گوهر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha