به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیف فرغانی

سیف فرغانیغزلیاتشمارهٔ ۲۷۰: ای دل از دوست جان دریغ مدار

1230عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای دل از دوست جان دریغ مدار

جان ازآن دلستان دریغ مدار

ماه رویا توهم ز روی کرم

نظر از عاشقان دریغ مدار

آفتابی برآسمان جمال

نور خویش ازجهان دریغ مدار

من زچشم بدان رقیب توام

میوه ازباغبان دریغ مدار

طوطی خوش سخن منم، ازمن

شکری از آن لبان دریغ مدار

لب نوشینت آب حیوانست

آب ازتشنگان دریغ مدار

مست خوابست چشم مخمورت

خواب ازپاسبان دریغ مدار

لب بدندان من سپار وبخسب

رطب ازاستخوان دریغ مدار

صحبت ازناکسان دریغت نیست

سخنی ازکسان دریغ مدار

بر درتست سیف فرغانی

زآن گدا پیشه نان دریغ مدار

ازتو مارا سلام یا دشنام

این اگر نیست آن دریغ مدار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۶۹: ای لبت نوشین زمن نیش فراقت دور دا ...2شمارهٔ ۲۷۰: ای دل از دوست جان دریغ مدار 3شمارهٔ ۲۷۱: ای صبا لطفی بکن حالم بجانان عرضه ...4شمارهٔ ۲۷۲: دلا این یک سخن از من نگه دار 5شمارهٔ ۲۷۳: بر در تو عاشقان دارند کار 6شمارهٔ ۲۷۴: دوش ما را از سعادت بود جانان در ک ...7شمارهٔ ۲۷۵: سوی صحرا شو دمی ای دوست با ما در ...8شمارهٔ ۲۷۶: ای نامه نو رسیده از یار 9شمارهٔ ۲۷۷: تا بکی این جور کشیدن ز یار 10شمارهٔ ۲۷۸: چون دل گرفت لشکر سلطان عشق یار 11شمارهٔ ۲۷۹: تا چند بر امید روم در سرای یار 12شمارهٔ ۲۸۰: ایا نموده دهانت زلعل خندان در 13شمارهٔ ۲۸۱: زهی ز خنده شیرینت شرمسار شکر 14شمارهٔ ۲۸۲: ای چو شیرین بدهان پسته بگفتارشکر 15شمارهٔ ۲۸۳: ای غم عشق تو چون می طرب افزای دگر 16شمارهٔ ۲۸۴: خورشید منی بروی پرنور 17شمارهٔ ۲۸۵: ای چو خورشید چشمه یی از نور 18شمارهٔ ۲۸۶: چو ماندم (من) زسلطان جهان دور 19شمارهٔ ۲۸۷: ای شکسته لب لعل تو بهای گوهر 20شمارهٔ ۲۸۸: ای سر طره تو پای دلم را زنجیر 21شمارهٔ ۲۸۹: ای دل وجانم شده سلطان عشقت را سری ...22شمارهٔ ۲۹۰: ای دل ارزنده بعشقی منت جان برمگیر 23شمارهٔ ۲۹۱: ای هما سایه قدم از در من بازمگیر 24شمارهٔ ۲۹۲: مست عشقت بخود نیاید باز 25شمارهٔ ۲۹۳: کبر با اهل محبت ناز با اهل نیاز 26شمارهٔ ۲۹۴: خمر عشقت خوردم و کردم بمستی کشف ر ...27شمارهٔ ۲۹۵: چو خمر عشق تو خوردم سخن نگیرم باز 28شمارهٔ ۲۹۶: لب گل در تبسم آمد باز 29شمارهٔ ۲۹۷: ای رخ خوب تو آفتاب جهان سوز 30شمارهٔ ۲۹۸: دلبرا من از شراب عشق مخمورم هنوز 31شمارهٔ ۲۹۹: ایا بحسن چو شیرین بملک چون پرویز 32شمارهٔ ۳۰۰: ای ز شیرینی شده دام مگس 33شمارهٔ ۳۰۱: ای خواسته زلعل لب آن نگار بوس 34شمارهٔ ۳۰۲: اگرچه راه بسی بود تا من از آتش 35شمارهٔ ۳۰۳: جرعه یی می نخورده از دستش 36شمارهٔ ۳۰۴: قند خجل می شود از لب چون شکرش 37شمارهٔ ۳۰۵: دلارامی که همچون مه بشب بینند دید ...38شمارهٔ ۳۰۶: گرچه جان می دهم از آرزوی دیدارش 39شمارهٔ ۳۰۷: دلارامی که حیرانم من از حسن جهانگ ...40شمارهٔ ۳۰۸: شبی از مجلس مستان برآمد ناله چنگش 41شمارهٔ ۳۰۹: ترکیست یارمن که نداند کس از گلش 42شمارهٔ ۳۱۰: ترکیست یار من که نداند کس از گلش 43شمارهٔ ۳۱۱: دلستانی که بجان نیست امان از چشمش 44شمارهٔ ۳۱۲: آنچه ز تست حال من گفت نمی توانمش 45شمارهٔ ۳۱۳: چون برآمد آفتاب از مشرق پیراهنش 46شمارهٔ ۳۱۴: آن دلارامی که آرامی نباشد با منش 47شمارهٔ ۳۱۵: چو شدبخنده شکر بار پسته دهنش 48شمارهٔ ۳۱۶: ای خریداران رویت عاشقان جان فروش 49شمارهٔ ۳۱۷: چون ازآن موسم کز وگرددجهان را وقت ...50شمارهٔ ۳۱۸: ای بت پسته دهن وقت تو چون نامت خو ...51شمارهٔ ۳۱۹: زهی از جمال تو گشته جهان خوش 52شمارهٔ ۳۲۰: زهی از زلف تو جان حلقه در گوش 53شمارهٔ ۳۲۱: تا چه معنیست در آن روی جهان آرایش 54شمارهٔ ۳۲۲: منم امروز دور از مشرب خویش 55شمارهٔ ۳۲۳: سزد که صبر کنم بر فراق دلبر خویش 56شمارهٔ ۳۲۴: ای مرا نادیده کرده عاشق دیدار خوی ...57شمارهٔ ۳۲۵: عشق تو در مخزن جانم نهاد اسرار خو ...58شمارهٔ ۳۲۶: من ز عشق تو رستم از غم خویش 59شمارهٔ ۳۲۷: یار سلطانست ومن در خدمت سلطان خوی ...60شمارهٔ ۳۲۸: گر خوش کنم دهان زلب دلستان خویش 61شمارهٔ ۳۲۹: ای ستم کرده همیشه با وفاداران خوی ...62شمارهٔ ۳۳۰: ای ز عشقت مهر و مه سرگشته در گردو ...63شمارهٔ ۳۳۱: یار بر من در فشاند از لؤلوی مکنون ...64شمارهٔ ۳۳۲: ای بی خبر زحسن گلستان روی خویش 65شمارهٔ ۳۳۳: نظر کن روی آن دلبر ببین شمع 66شمارهٔ ۳۳۴: ای ترا هرگز نبوده یاری از یاران د ...67شمارهٔ ۳۳۵: دل سقیم شفا یابد از اشارت عشق 68شمارهٔ ۳۳۶: گربشنوی که ناله کند دردمند عشق 69شمارهٔ ۳۳۷: دلم ببوسه شکر خواست زآن لب چو عقی ...70شمارهٔ ۳۳۸: مرا که در تن بی قوتست جانی خشک 71شمارهٔ ۳۳۹: ای نرگس تو مست و لب تو شراب رنگ 72شمارهٔ ۳۴۰: ای که در باغ جمالست رخ تو چون گل 73شمارهٔ ۳۴۱: مرا از عشق تو دستیست بر دل 74شمارهٔ ۳۴۲: ای سجده کرده پیش جمالت بت چگل 75شمارهٔ ۳۴۳: ز روی پرده برافگن که خلق را عیدست 76شمارهٔ ۳۴۴: ایا سلطان عشق تو نشسته بر سریر دل 77شمارهٔ ۳۴۵: ایا سلطان عشق تو نشسته برسریر دل 78شمارهٔ ۳۴۶: دل نمیرد تا ابد گر عشق باشد جان د ...79شمارهٔ ۳۴۷: دل ز غمت زنده شد ای غم تو جان دل 80شمارهٔ ۳۴۸: ای آنکه عشق تو دل جانست وجان دل 81شمارهٔ ۳۴۹: ای ز زلفت حلقه یی بر پای دل 82شمارهٔ ۳۵۰: تنی داری بسان خرمن گل 83شمارهٔ ۳۵۱: باغ را گرچه برخ کرد بهشت آیین گل 84شمارهٔ ۳۵۲: چو بیند روی تو ای نازنین گل 85شمارهٔ ۳۵۳: در گلستان گرنباشد شاهد رعنای گل 86شمارهٔ ۳۵۴: عاشقان راسوی خود هم خود بود جانان ...87شمارهٔ ۳۵۵: ما جان فدای آن رخ نیکوش می کنیم 88شمارهٔ ۳۵۶: ای ز رویت پرتوی مرآفرینش را تمام 89شمارهٔ ۳۵۷: آنی که کس بخوبی تو من ندیده ام 90شمارهٔ ۳۵۸: بتی که ازلب او ذوق جان همی یابم 91شمارهٔ ۳۵۹: گر بدان خوش پسر رسد دستم 92شمارهٔ ۳۶۰: می سزد گر جان دهم چون دلستانی یاف ...93شمارهٔ ۳۶۱: نه هرچه عشق توبود از درون برون کر ...94شمارهٔ ۳۶۲: نگارا گرد کوی تو اگر بسیار می گرد ...95شمارهٔ ۳۶۳: اگر بر درگه جانان چو سگ بسیار می ...96شمارهٔ ۳۶۴: مجلس انس ترا چون محرم راز آمدم 97شمارهٔ ۳۶۵: ای توانگر چو (ن) گدایانت بدر باز ...98شمارهٔ ۳۶۶: نگارا تا ترا دیدم دل اندر کس نمی ...99شمارهٔ ۳۶۷: نام تو شنیدم رخ خوب تو ندیدم 100شمارهٔ ۳۶۸: چو روی تو گل رنگین ندیدم 101شمارهٔ ۳۶۹: عشقم دلیل شد بسوی دوست راه دیدم 102شمارهٔ ۳۷۰: باز بر لوح ضمیر از وصف روی دلبرم 103شمارهٔ ۳۷۱: بیک نظر دل خلقی همی برد یارم 104شمارهٔ ۳۷۲: مدتی شد که من از عشق تو سودا دارم 105شمارهٔ ۳۷۳: نگارا با رخ خوبت نه من تنها هوس د ...106شمارهٔ ۳۷۴: من تحفه از دل می کنم نزدیک جانان ...107شمارهٔ ۳۷۵: گر کسی را حسد آید که ترا می نگرم 108شمارهٔ ۳۷۶: تا نقش تو هست در ضمیرم 109شمارهٔ ۳۷۷: ای غم تو روغن چراغ ضمیرم 110شمارهٔ ۳۷۸: اگر شبی ز وصال تو کام برگیرم 111شمارهٔ ۳۷۹: چو برقع ز رخ برگشایی بمیرم 112شمارهٔ ۳۸۰: از عشق دل افروزم چون شمع همی سوزم 113شمارهٔ ۳۸۱: بغیر دوست نداند کسی که من چه کسم 114شمارهٔ ۳۸۲: بروز وصل زهجران یار می ترسم 115شمارهٔ ۳۸۳: ای سعادت مددی کن که بدان یار رسم 116شمارهٔ ۳۸۴: آنجا که جای دوست بود من نمی رسم 117شمارهٔ ۳۸۵: ای برده آب روی من ازعشق تو درآتشم 118شمارهٔ ۳۸۶: ای برده رویت آب مه ازمهر تو درآتش ...119شمارهٔ ۳۸۷: جانست وتن در آتش عشق ودرآب چشم 120شمارهٔ ۳۸۸: ای منور بروی تو هر چشم 121شمارهٔ ۳۸۹: شب نیست که خون نبارم ازچشم 122شمارهٔ ۳۹۰: ای عارض و خط تو شده صبح و شام چشم 123شمارهٔ ۳۹۱: آن توانگر بمعالی که منش درویشم 124شمارهٔ ۳۹۲: گر عیب کنی که زار می نالم 125شمارهٔ ۳۹۳: عشق تو زیر و زبر دارد دلم 126شمارهٔ ۳۹۴: ای گنج غم نهاده بویرانه دلم 127شمارهٔ ۳۹۵: گر دست دوست وار در آری بگردنم 128شمارهٔ ۳۹۶: ای دوستر از جانم زین بیش مرنجانم 129شمارهٔ ۳۹۷: گر دست رسد روزی در پات سرافشانم 130شمارهٔ ۳۹۸: گر از ره تو بود خاک را گهر دانم 131شمارهٔ ۳۹۹: بی تو بحال عجب همی گذرانم 132شمارهٔ ۴۰۰: مرا که روی (تو) باید بگلستان چه ک ...133شمارهٔ ۴۰۱: بمهر و مه نگرم بی تو هر زمان چه ک ...134شمارهٔ ۴۰۲: بنده عشق توام زآن پادشاهی می کنم 135شمارهٔ ۴۰۳: مرا گر دولتی باشد که روزی با تو ب ...136شمارهٔ ۴۰۴: بکوش تا بنشینیم یک نفس با هم 137شمارهٔ ۴۰۵: روز نوروزست وبوی گل همی آرد نسیم 138شمارهٔ ۴۰۶: ما دل برای دوست ز جان برگرفته ایم 139شمارهٔ ۴۰۷: درعشق دوست ازسر جان نیز بگذریم 140شمارهٔ ۴۰۸: ما گدای در جانان نه برای نانیم 141شمارهٔ ۴۰۹: ای گشته نهان از من پیدات همی جویم 142شمارهٔ ۴۱۰: غنچه چون کرد تبسم سوی صحرا نرویم 143شمارهٔ ۴۱۱: آن دوست که ما ازآن اوییم 144شمارهٔ ۴۱۲: ای باغ نیکویی گل روی ترا چمن 145شمارهٔ ۴۱۳: ای چشم من از رخ تو روشن 146شمارهٔ ۴۱۴: بخت من از تست شور ای بت شیرین دهن 147شمارهٔ ۴۱۵: ای از چو تو شیرین لبی صد شور در ه ...148شمارهٔ ۴۱۶: ای از خمار چشم تو آشوب در جهان 149شمارهٔ ۴۱۷: ایا عشقت گرفته عالم جان 150شمارهٔ ۴۱۸: من از خدای جهان عمر میخوهم چندان 151شمارهٔ ۴۱۹: ای غمت همنشین بیداران 152شمارهٔ ۴۲۰: ای گلستان شکفته بنسیم وباران 153شمارهٔ ۴۲۱: از لطف وحسن یارم در جمع گل عذاران 154شمارهٔ ۴۲۲: ای کوی تو ز رویت بازار گل فروشان 155شمارهٔ ۴۲۳: خوبان رعیت اند وتویی پادشاهشان 156شمارهٔ ۴۲۴: دلهای عاشقان تو مشتی شکسته اند 157شمارهٔ ۴۲۵: ای مرغ صبح بشکن ناقوس پاسبانان 158شمارهٔ ۴۲۶: ای شاه حسنت را مدد از کبریای خویش ...159شمارهٔ ۴۲۷: چو سعدی سیف فرغانی حدیث عشق با هر ...160شمارهٔ ۴۲۸: هرگز گلی اندر جهان بی خار نتوان ی ...161شمارهٔ ۴۲۹: طریق عشق جانان چیست در دریای خون ...162شمارهٔ ۴۳۰: ما فتنه بر توایم و تویی فتنه بر س ...163شمارهٔ ۴۳۱: ای شده لعل لب تو شکرافشان در سخن 164شمارهٔ ۴۳۲: ای لبت را خواص جان دادن 165شمارهٔ ۴۳۳: باسر زلف تو صعبست مسلمان بودن 166شمارهٔ ۴۳۴: در شهر بحسن تو رویی نتوان دیدن 167شمارهٔ ۴۳۵: همچون تو دلبری را از بی دلان برید ...168شمارهٔ ۴۳۶: ای گشته طالع ازرخ تو آفتاب حسن 169شمارهٔ ۴۳۷: ای ایمن آفتاب رخت از زوال حسن 170شمارهٔ ۴۳۸: بگشای لب شیرین بازار شکر بشکن 171شمارهٔ ۴۳۹: ای دل ار جانان خوهی جان ترک کن 172شمارهٔ ۴۴۰: عشق را حمل بر مجاز مکن 173شمارهٔ ۴۴۱: ای پسر گر عاشقی دعوی ما ومن مکن 174شمارهٔ ۴۴۲: مرد محنت نیستی با عشق دمسازی مکن 175شمارهٔ ۴۴۳: بپوش آن رخ و دلربایی مکن 176شمارهٔ ۴۴۴: بخت و اقبال خوهی خدمت درویشان کن 177شمارهٔ ۴۴۵: ای شکرلب نظری سوی من مسکین کن 178شمارهٔ ۴۴۶: ای دل ای دل مهرآن مه ورز وایمان ت ...179شمارهٔ ۴۴۷: همه جان و دلست دلبر من 180شمارهٔ ۴۴۸: الا ای بچهره گلستان من 181شمارهٔ ۴۴۹: ای لب لعلت شکرستان من 182شمارهٔ ۴۵۰: ترا اگر چه فراغت بود ز یاری من 183شمارهٔ ۴۵۱: کجایی ای سر کوی تو از جهان بیرون 184شمارهٔ ۴۵۲: ایا چو فصل بهار از رخت جهانرا زین 185شمارهٔ ۴۵۳: ای جمال تو رشک حورالعین 186شمارهٔ ۴۵۴: از تو تا کی حال ما باشد چنین 187شمارهٔ ۴۵۵: برنگ خود نیم زآن رو وزآن مو 188شمارهٔ ۴۵۶: من چو از جان شده ام عاشق آن روی ن ...189شمارهٔ ۴۵۷: مرا کرد بیچاره در کار او 190شمارهٔ ۴۵۸: مرغ دلم صید کرد غمزه چون تیر او 191شمارهٔ ۴۵۹: چو هیچ می نکنی التفات با ما تو 192شمارهٔ ۴۶۰: کسی کو عشق بازد بارخ تو 193شمارهٔ ۴۶۱: عاشقم بر تو و بر صورت جان پرور تو 194شمارهٔ ۴۶۲: ایا گرفته مه وآفتاب نور از تو 195شمارهٔ ۴۶۳: ای فغان بی دلان از چشم شوخ شنگ تو 196شمارهٔ ۴۶۴: خط نورست بر آن تخته پیشانی تو 197شمارهٔ ۴۶۵: ای مشک و عنبر شمه یی از بوی تو 198شمارهٔ ۴۶۶: شرم دارد آفتاب ازروی تو 199شمارهٔ ۴۶۷: ای زمان همچون مکان گشته حجاب روی ...200شمارهٔ ۴۶۸: ای زماه ومهر برده گوی دعوی روی تو 201شمارهٔ ۴۶۹: بیناست چشم جان من از دیدن آن ماه ...202شمارهٔ ۴۷۰: دلا با عشق کن پیمان و می رو 203شمارهٔ ۴۷۱: ای صبا قصه عشاق بر یار بگو 204شمارهٔ ۴۷۲: ای بگرد خرمن تو خوشه چین خورشید و ...205شمارهٔ ۴۷۳: ای که اندر چشم مستت فتنه دارد خوا ...206شمارهٔ ۴۷۴: ای مهر ومه رعیت وروی تو پادشاه 207شمارهٔ ۴۷۵: ای رقعه حسن را رخت شاه 208شمارهٔ ۴۷۶: چه دلبری که رخ تست در گلستان ماه 209شمارهٔ ۴۷۷: ای بزیر زلف تو سایه نشین خورشید و ...210شمارهٔ ۴۷۸: ای لطف تو بسی مرا کار ساخته 211شمارهٔ ۴۷۹: ای زمعنی مر ترا صورت چو جان آراست ...212شمارهٔ ۴۸۰: ای زروی خوب تو پشت زمین آراسته 213شمارهٔ ۴۸۱: بگشادی رو که رنگی بستست بر رخ تو 214شمارهٔ ۴۸۲: ای پسته دهانت نرخ شکر شکسته 215شمارهٔ ۴۸۳: ای همچو من بسی را عشق تو زار کشته 216شمارهٔ ۴۸۴: زهی صیت حسن تو عالم گرفته 217شمارهٔ ۴۸۵: بدیدم بر در یار ایستاده 218شمارهٔ ۴۸۶: مرا زعشق تو باریست بر دل افتاده 219شمارهٔ ۴۸۷: ای در سخن دهانت تنگ شکر گشاده 220شمارهٔ ۴۸۸: ای در لب لعل تو شکر تعبیه کرده 221شمارهٔ ۴۸۹: ایا رخت زگریبان قمر برآورده 222شمارهٔ ۴۹۰: ای ازلب تو مجلس ما پر شکر شده 223شمارهٔ ۴۹۱: نبات خطت گرد لب رسته چیست 224شمارهٔ ۴۹۲: ای خرد با عشق تو تنگ آمده 225شمارهٔ ۴۹۳: تویی از اهل معنی بازمانده 226شمارهٔ ۴۹۴: شکر لبی که مرا جان دهد بهر خنده 227شمارهٔ ۴۹۵: خداوندا نگارم را بمن ده 228شمارهٔ ۴۹۶: تو می روی و مرا نقش تست در دیده 229شمارهٔ ۴۹۷: ای نکو رو مشو از اهل نظر پوشیده 230شمارهٔ ۴۹۸: ای چو جان صورت خود را ز نظر پوشید ...231شمارهٔ ۴۹۹: ای بنور رخ تو روی قمر پوشیده 232شمارهٔ ۵۰۰: ای پیش تو ماه آسمان خیره 233شمارهٔ ۵۰۱: ای دل تنگ مرا از غم تو جان تازه 234شمارهٔ ۵۰۲: تا نمودی روی و دیدم گرد چشمت آن م ...235شمارهٔ ۵۰۳: از پسته تنگ خود آن یار شکر بوسه 236شمارهٔ ۵۰۴: چو کرد زلف تو پیرامن قمر حلقه 237شمارهٔ ۵۰۵: چو نیست غیر تو کس آفتاب با سایه 238شمارهٔ ۵۰۶: ای عشق تو داده روح را می 239شمارهٔ ۵۰۷: بخود نظر کن اگر می خوهی که جان بی ...240شمارهٔ ۵۰۸: تا بعقل ورای خود در راه تو ننهیم ...241شمارهٔ ۵۰۹: ایا خلاصه خوبان کراست درهمه دنیی 242شمارهٔ ۵۱۰: ای توانگر در خود برمن مسکین بگشای 243شمارهٔ ۵۱۱: ای بکویت عاشقان رانور رویت رهنمای 244شمارهٔ ۵۱۲: دوست جز دل نمی پذیرد جای 245شمارهٔ ۵۱۳: ای سازگار با همه با من نساختی 246شمارهٔ ۵۱۴: ای درسر من از لب میگون تو مستی 247شمارهٔ ۵۱۵: ای همه هستی مبر در خود گمان نیستی 248شمارهٔ ۵۱۶: روز و شب از صحبت ما بر حذر بودی ا ...249شمارهٔ ۵۱۷: دلستانا از جهان رسم وفا برداشتی 250شمارهٔ ۵۱۸: ای رفته دور از برما چون نیامدی 251شمارهٔ ۵۱۹: بچشم مست خود آن را که کرده ای نظر ...252شمارهٔ ۵۲۰: ای رخ تو شاه ملک دلبری 253شمارهٔ ۵۲۱: عشق اسلامست و دیگر کافری 254شمارهٔ ۵۲۲: بکرشمه اگر از عاشق خود جان ببری 255شمارهٔ ۵۲۳: ای بلبل جانم (را) از روی تو گلزار ...256شمارهٔ ۵۲۴: ای زآفتاب رویت مه برده شرمساری 257شمارهٔ ۵۲۵: زبار عشق توام طالب سبکساری 258شمارهٔ ۵۲۶: تویی سلطان ملک حسن و چون من صد گد ...259شمارهٔ ۵۲۷: مرا گفت دل چون چنین یار داری 260شمارهٔ ۵۲۸: ای که از سیم خام تن داری 261شمارهٔ ۵۲۹: تویی که عارض رخسار دلستان داری 262شمارهٔ ۵۳۰: از آن شکر که تو در پسته دهان داری 263شمارهٔ ۵۳۱: روی پنهان کن که آرام دل ازمن می ب ...264شمارهٔ ۵۳۲: جانا بیک کرشمه دل و جان همی بری 265شمارهٔ ۵۳۳: دلبرا حسن رخت می ندهد دستوری 266شمارهٔ ۵۳۴: دلبرا حسن رخت می ندهد دستوری 267شمارهٔ ۵۳۵: ای جهان ازتو مزین چو بهشت از حوری 268شمارهٔ ۵۳۶: اگر چو خسرو و خاقان سزای تاج و سر ...269شمارهٔ ۵۳۷: بهار آمد و گویی که باد نوروزی 270شمارهٔ ۵۳۸: اگر فراق تو زین سان اثر کند روزی 271شمارهٔ ۵۳۹: هم دلبر من با من دلدار شود روزی 272شمارهٔ ۵۴۰: چو شود کز سر جرمم بکرم برخیزی 273شمارهٔ ۵۴۱: هرکس از عشق می زند نفسی 274شمارهٔ ۵۴۲: ای آنکه حسن صورت تو نیست در کسی 275شمارهٔ ۵۴۳: عاشقم زنده دلی را که تو جانش باشی 276شمارهٔ ۵۴۴: ای دوست بی تو ما را اندر جهان چه ...277شمارهٔ ۵۴۵: ای غم عشق تو برده ز دل ما تنگی 278شمارهٔ ۵۴۶: مباد دل ز هوای تو یک زمان خالی 279شمارهٔ ۵۴۷: ایا بدور تو از مثل تو جهان خالی 280شمارهٔ ۵۴۸: در حضرت تو کآنجاسلطان کند غلامی 281شمارهٔ ۵۴۹: ماه سعادتم را باشد شب تمامی 282شمارهٔ ۵۵۰: دی مرا گفت آن مه ختنی 283شمارهٔ ۵۵۱: ای (که) تو جان جهانی و جهان جانی 284شمارهٔ ۵۵۲: در تن زنده یکی مرده بود زندانی 285شمارهٔ ۵۵۳: کیست درین دور پیر اهل معانی 286شمارهٔ ۵۵۴: ای چون تو نبوده گل در هیچ گلستانی 287شمارهٔ ۵۵۵: ایا بحسن رخت را لوای سلطانی 288شمارهٔ ۵۵۶: تعالی الله چه رویست آن بنزهت چون ...289شمارهٔ ۵۵۷: درتو، زهی صورت تو گنج معانی،290شمارهٔ ۵۵۸: ایا بحسن رخت را لوای سلطانی 291شمارهٔ ۵۵۹: زمهر روی توای سرو ماه پیشانی 292شمارهٔ ۵۶۰: چنین که تو سمری ای پسر بشیرینی 293شمارهٔ ۵۶۱: ای لب لعل ترا بنده بجان شیرینی 294شمارهٔ ۵۶۲: ای گرفته زحدیث تو جهان شیرینی 295شمارهٔ ۵۶۳: بحال خود چو نظر کردم از تو می پرس ...296شمارهٔ ۵۶۴: دی بامداد آن صنم آفتاب روی 297شمارهٔ ۵۶۵: ای نو عروس حسن ترا آفتاب روی 298شمارهٔ ۵۶۶: زاندیشه تو که هست جان در وی 299شمارهٔ ۵۶۷: چو دست و روی بشویی ودر نماز شوی 300شمارهٔ ۵۶۸: نگاری کز رخ چون مه کند بر نیکوان ...301شمارهٔ ۵۶۹: مرا باز اتفاق افتاد عشق سرو بالای ...302شمارهٔ ۵۷۰: اگر خورشید و مه نبود برین گردون م ...303شمارهٔ ۵۷۱: زهی خورشید را داده رخ تو حسن و زی ...304شمارهٔ ۵۷۲: الا ای شمع دل را روشنایی 305شمارهٔ ۵۷۳: ای شده حسن ترا پیشه جهان آرایی 306شمارهٔ ۵۷۴: دل در غم چون تو بی وفایی 307شمارهٔ ۵۷۵: تو قبله دل وجانی چو روی بنمایی 308شمارهٔ ۵۷۶: در گلشن حسن چون تو کس نیست 309شمارهٔ ۵۷۷: ز دلبران همه شهر دل پذیر تویی 310شمارهٔ ۵۷۸: عشق تو دردست و درمانش تویی 311شمارهٔ ۵۷۹: آن روی نگر بدان نکویی 312شمارهٔ ۵۸۰: این اتفاق طرفه بین کندر فتد 313شمارهٔ ۵۸۱: گرخوش کند لب تو دهانم ببوسه یی 314شمارهٔ ۵۸۲: ای جان من ز جوهر عشقت خزینه یی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ