کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلرا چو کرد عشق تهی و فرو نشست

    ای صبر باوقار تو برخیز کو نشست

    بی بند عشق هیچ کس از جای برنخاست

    در حلقه یی که آن بت زنجیر مو نشست

    آنرا که زندگی دل از درد عشق اوست

    گر چه بمرد از طلب او،مگو نشست

    بی روی دوست سعی نمودیم و بر نخاست

    این بار غم که بر دل تنگم ازو نشست

    آن کو بجست و جوی تو برخاست مر ترا

    تا ناورد بدست نخواهد فرو نشست

    مشتاق روی خوب تو در انتظار او

    حالی اگر چه داشت بد اما نکو نشست

    فردا بروح عشق تو ای جان چو آدمی

    برخیزد آن سگی که برین خاک کو نشست

    هم عاقبت چو بلبل شوریده شاد شد

    ماهی بر وی دوست که سالی ببو نشست

    آنکس که در طریق تو گم گشت همچو سیف

    از گفت و گو خمش شدو از جست و جو نشست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha