کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مهی که از غم عشقش دلم پر ازخونست

    شبی نگفت که بیمار عشق من چونست

    زدست نشتر غمهای او که نوشش باد

    دل شکسته من همچو رگ پر از خونست

    اگر چه دل بغمش داده ام چو می نگرم

    درین معامله بی جان غم تو مغبونست

    نه دلستان چوتو باشد هرآنکه نیکوروست

    نه مستی آرد چون می هرآنچه میگونست

    کسی که هر دو جهان ملک اوست گر راضی است

    دلش بدون تو ای دوست همتش دونست

    بلطف از همه خوبان زیادی که ترا

    جمال معنی از حسن صورت افزونست

    بعهد حسن تو تنها نه من شدم مفتون

    که برجمال تو امروز فتنه مفتونست

    عجب مشاهده روی تو چگونه بود

    که دیدن سگ کویت بفال میمونست

    بنوبت تو که لیلی وقتی آن عاقل

    که برجمال تو واله نگشت مجنونست

    بهر که او غم من می خوردهمی گویم

    اگر ترا دل صافی وطبع موزونست

    رقیب تو وترا من بشعر رام کنم

    که رام کردن دیو وپری بافسونست

    چو برکنار فتاد ازتو سیف فرغانی

    ازآب دیده (خود) در میان جیحونست

    ازو بپرس که دست از دلم نمی دارد

    زمن مپرس که در دست او دلت چونست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha