کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آنکوبتست زنده بجانش چه حاجتست

    قوت از غم تو کرده بنانش چه حاجتست

    عاشق بسان مرده بود،جان اوست دوست

    چون دوست دست داد بجانش چه حاجتست

    آن کو بدل حدیث تو تکرار می کند

    از بهر ذکر تو بزبانش چه حاجتست

    وآن کس که از جهانش تمنا وصال توست

    چون یافت وصال تو بجهانش چه حاجتست

    عاشق بهشت از پی روی تو می خوهد

    چون دید روی تو بجنانش چه حاجتست

    عاشق بمال دل ندهد بهر آنکه اوست

    کان گهر بگوهر کانش چه حاجتست

    او بر در تو از همه خلقست بی نیاز

    آنرا که کس تویی بکسانش چه حاجتست

    با او چو دست لطف بیاری بر آوری

    زآن پس بیاری دگرانش چه حاجتست

    از کشف و از عیان نتوان گفت نزد او

    چون عین او تویی بعیانش چه حاجتست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha