کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر چه وصلت نفسی می ندهد دست مرا

    جز بیادت نزنم تا نفسی هست مرا

    من چو وصل تو کسی را ندهم آسان دست

    چون بدست آوری آسان مده از دست مرا

    چون تو هشیار بدم، نرگس مخمورت کرد

    از می عشق بیک جرعه چنین مست مرا

    مردمم شیفته خوانند و از آن بی خبرند

    که چنین شیفته سودای تو کردست مرا

    گو نگهدار کنون جام نکونامی خویش

    آنکه او سنگ ملامت زدو بشکست مرا

    تا من ابروی کمان شکل تو دیدم چون صید

    تیر مژگانت ز هر سو بزد و خست مرا

    ناوک غمزه وتیر مژه آید بر دل

    از کمان خانه ابروی تو پیوست مرا

    دوش بر آتش شوقت همه شب از دیده

    آب می ریختم وسوز تو ننشست مرا

    سیف فرغانی بی روی بهار آیینش

    همچو بلبل بخزان نطق فروبست مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha