کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عاشق روی توام از من مپوش آن روی را

    پرده بردار از رخ و بررو میفگن موی را

    تا بروز وصل تو چشمش نبیند روی خواب

    هرکه یک شب همچو من در خواب دید آن روی را

    گرد میدان زمین سرگشته گردم همچو گوی

    من چو در میدان عشق تو فگندم گوی را

    همتی دارم که گر دستم رسد هر ساعتی

    طوق زر در گردن اندازم سگ آن کوی را

    عشق سری بود پنهان رنگ رو پیداش کرد

    مشک اگر پنهان بود پنهان ندارد بوی را

    من زمشتاقان آن رویم ازیرا خوش بود

    با رخ نیکوی گل مر بلبل خوش گوی را

    تیر باران غمش را پیش وا رفتم بصبر

    جز سپر نکند تحمل تیغ رو باروی را

    دل همی جوید نگارم تا ستاند جان زمن

    دل بترک جان بجوی آن دلبر دلجوی را

    سبزه مژگان بماند بر کنار جوی چشم

    کآب هردم جو شود آن چشم همچون جوی را

    سیف فرغانی برو تصدیق سعدی کن که گفت

    من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را

    بنده گر نیکست و گر بد در سخن نیکت ستود

    نزد نیکویان جزا بد نیست نیکو گوی را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha