کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عذر قدمت بسر توان خواست

    بوسی زلبت بزر توان خواست

    گرچه تو کرم کنی ولیکن

    بی زر نتوان اگر توان خواست

    درکیسه خراج مصر باید

    تا ازلب تو شکر توان خواست

    بوسی برتو چه قدر دارد

    دانم زتو اینقدر توان خواست

    بالای تو سرو میوه دارست

    این میوه ازآن شجر توان خواست

    نی نی غلطم درین حکایت

    ازسرو کجا ثمر توان خواست

    ازمعدن اگر چه هیچ ندهند

    عیبی نبود گهر توان خواست

    گنج از (تو) توقع است مارا

    آنرا زکدام در توان خواست

    وآنچ ازدر تو رسد بدرویش

    هرگز زکسی دگر توان خواست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha