به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۵: وقت نماز ز عشق شنیدم عجب ندا

1790عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

وقت نماز ز عشق شنیدم عجب ندا
قد اذن الموئذن حیوا علی الفنا
ای دل بذوق زهر فنا نوش و غم مخور
بعدالفناء قد تجدالعز والبقا
گوید خرد که پر خطر است این طریق عشق
والله لا اخاف من الموت فی الهوی
گر پیش ازین جمال تو پنهان ز خلق بود
الان ذکر حسنک قد شاع فی الوری
کردی بنور خویش منور بصیرتم
حتی رایت وجهک فی کل مااری
مهر رخت ز پرده هر ذره ظاهرست
یا حبذا ظهورک فی صورة الخفی
بنگر جهان بدیده حق بین اسیریا
من نوره تنورت الارض والسما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴: از خود فنا نگشته نیابی بحق بقا 2شمارهٔ ۵: وقت نماز ز عشق شنیدم عجب ندا 3شمارهٔ ۶: برابر طور عشق ای دل ببین نور تجلی ر ...4شمارهٔ ۷: اگر از چهره ذاتش برافتد برده اسما 5شمارهٔ ۸: تا نقاب از مه رخسار تو برداشت صبا 6شمارهٔ ۹: عاشق ورند و بیخودم تن تللا تلا تلا 7شمارهٔ ۱۰: پیش از بنای دیر جهان دیر سالها 8شمارهٔ ۱۱: می نماید هر زمان حسن دگر دلدار ما 9شمارهٔ ۱۲: گر وصال دوست میخواهی دلا 10شمارهٔ ۱۳: در باز شد ز میکده ناموس و نام را 11شمارهٔ ۱۴: بهوای روی جانان دل و جان ماست شیدا 12شمارهٔ ۱۵: ای دوست نقاب زلف بگشا 13شمارهٔ ۱۶: تا جان مرا شد بغم عشق تولا 14شمارهٔ ۱۷: ما می پرست یار و جهان می پرست ما 15شمارهٔ ۱۸: کونین قطره ایست ز دریای ذات ما 16شمارهٔ ۱۹: ای شاهبازکبریا زین ظلمت آباد هوا 17شمارهٔ ۲۰: جامه بیگانگی پوشید یار آشنا 18شمارهٔ ۲۱: افتخار ما به فقرست و فنا 19شمارهٔ ۲۲: هر نفس آید صدای عشق کای عاشق درآ 20شمارهٔ ۲۳: بردار ای صبا ز جمالش نقاب را 21شمارهٔ ۲۴: چون جلوه روی تو برونست ز احصا 22شمارهٔ ۲۵: تا حسن تو بنمود رخ از جمله اشیا 23شمارهٔ ۲۶: جانا ز چین زلف گشا پیچ و تابها 24شمارهٔ ۲۷: تا جان ما گذشت ازین قیل و قالها 25شمارهٔ ۲۸: عارف اسرار پنهانیم ما 26شمارهٔ ۲۹: ز خورشید جمال عالم آرا 27شمارهٔ ۳۰: ای پرتو جمال تو نورالیقین ما 28شمارهٔ ۳۱: زد خیمه شاه عشق بصحرای جان ما 29شمارهٔ ۳۲: ای رخ چون گلشن تو روضه رضوان ما 30شمارهٔ ۳۳: ای بدیدار تو روشن دیده گریان ما 31شمارهٔ ۳۴: عاشقیم و مست صهبای لقا 32شمارهٔ ۳۵: جمال یار می بینم ز روی صورت و معنی 33شمارهٔ ۳۶: ای روی چو خورشیدت تابان ز همه اشیا 34شمارهٔ ۳۷: ای ذات تو ظاهر شده بر صورت اسما 35شمارهٔ ۳۸: ای حسن ترا عالم و آدم شده مجلا 36شمارهٔ ۳۹: دو عالم خواه زیر و خواه بالا 37شمارهٔ ۴۰: مست و خرابم ساقیا در بازکن میخانه ...38شمارهٔ ۴۱: ساقی بده می که بود مستیش فنا 39شمارهٔ ۴۲: دل بسته بزلف یار بادا 40شمارهٔ ۴۳: کاشکی رحمی بدی آن فتنه گر عیار را 41شمارهٔ ۴۴: میرسد هر دم بعاشق صد جفا 42شمارهٔ ۴۵: چه نسبت است بروی تو ماه تابان را 43شمارهٔ ۴۶: وقد کنتم و مامعکم من الا کوان ماکا ...44شمارهٔ ۴۷: فی هواکم صارقلبی هایما 45شمارهٔ ۴۸: گر وصال دوست خواهی در ره او شوفنا 46شمارهٔ ۴۹: ساقی بیا که موسم عیش آمد و طرب 47شمارهٔ ۵۰: من نخواهم شادی و عیش و طرب 48شمارهٔ ۵۱: یارم از خانه برون آمد سرمست و خراب 49شمارهٔ ۵۲: ای منکسف ز تاب جمال تو آفتاب 50شمارهٔ ۵۳: ایهاالحیران فی وجه الحبیب 51شمارهٔ ۵۴: مائیم ترا همیشه طالب 52شمارهٔ ۵۵: ریزد مدام ساقی جانها شراب ناب 53شمارهٔ ۵۶: تا بکی باشد نهان خورشید رویت در حج ...54شمارهٔ ۵۷: عالم چو سایه، نور رخت هست آفتاب 55شمارهٔ ۵۸: ای در انوار جمالت گشته شیدا شیخ و ...56شمارهٔ ۵۹: هر زمان نقشی نماید حسن دوست 57شمارهٔ ۶۰: عشق توچاره ساز دل بیقرار ماست 58شمارهٔ ۶۱: هرکس که از جفای غم عشق خایفست 59شمارهٔ ۶۲: چون مظهر حسن تو رخ ماه رخانست 60شمارهٔ ۶۳: قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست 61شمارهٔ ۶۴: وهومعکم زین معیت حق چه خواست 62شمارهٔ ۶۵: هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنی ...63شمارهٔ ۶۶: چیست عالم جلوه گاه حسن دوست 64شمارهٔ ۶۷: دلم ز شوق رخت بی سرو سامان است 65شمارهٔ ۶۸: باکوی تو از روضه رضوان نتوان گفت 66شمارهٔ ۶۹: با روی تو از جنت اعلی نتوان گفت 67شمارهٔ ۷۰: یار ماباماست از ماکی جداست 68شمارهٔ ۷۱: بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست 69شمارهٔ ۷۲: از مطرب جمال تو آفاق پر صداست 70شمارهٔ ۷۳: چه یارست و چه جان دلنوازست 71شمارهٔ ۷۴: صیت جمال روی تو عالم فروگرفت 72شمارهٔ ۷۵: (در مقام لی مع الله سیر نیست 73شمارهٔ ۷۶: جان طالب جمال دلفروز یار ماست 74شمارهٔ ۷۷: بما پیداست حسن طلعت ذات 75شمارهٔ ۷۸: معشوق باز و رندم و قلاش و می پرست 76شمارهٔ ۷۹: تعالی الله رویست و جمالست 77شمارهٔ ۸۰: عشق ورزی مذهب ودین منست 78شمارهٔ ۸۱: تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده ا ...79شمارهٔ ۸۲: خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست 80شمارهٔ ۸۳: جهان از پرتو روی تو پیداست 81شمارهٔ ۸۴: از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست 82شمارهٔ ۸۵: مرادم وصل یار نازنین است 83شمارهٔ ۸۶: روز فراق اگر ز قیامت علامت است 84شمارهٔ ۸۷: هرکه از سر عشق آگاهست 85شمارهٔ ۸۸: هرگز نبود حسن ترا مبداء و غایت 86شمارهٔ ۸۹: ذرات کون پرتو خورشید مطلق است 87شمارهٔ ۹۰: چون کون مکان بتو عیانست 88شمارهٔ ۹۱: بقید زلف تا جانم اسیر است 89شمارهٔ ۹۲: آفتاب روی تو تابان شدست 90شمارهٔ ۹۳: ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت 91شمارهٔ ۹۴: اسیر عشق تو از هردوکون آزاد است 92شمارهٔ ۹۵: ای آفتاب ذات تو تابنده از صفات 93شمارهٔ ۹۶: در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست 94شمارهٔ ۹۷: زمهر روی تو هر ذره ماه تابانست 95شمارهٔ ۹۸: امید من به لطف عمیم تو واثق است 96شمارهٔ ۹۹: در بزم وصل یار مرا گرچه بارنیست 97شمارهٔ ۱۰۰: مستیم تا ابد شده از بیخودی ز دست 98شمارهٔ ۱۰۱: دل ز بند غم دمی آزاد نیست 99شمارهٔ ۱۰۲: از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدس ...100شمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت 101شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست 102شمارهٔ ۱۰۵: دلم با دوست دایم در وصالست 103شمارهٔ ۱۰۶: جهان عکس رخ مه پیکر ماست 104شمارهٔ ۱۰۷: خیل غمت بجور و جفا ملک جان گرفت 105شمارهٔ ۱۰۸: یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست 106شمارهٔ ۱۰۹: خورشید رخت از همه ذرات عیانست 107شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 108شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 109شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 110شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 111شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...112شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 113شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 114شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 115شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 116شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 117شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 118شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...119شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 120شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 121شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...122شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 123شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 124شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 125شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 126شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 127شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...128شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 129شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...130شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 131شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 132شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...133شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 134شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 135شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...136شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 137شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 138شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 139شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...140شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...141شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 142شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 143شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 144شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 145شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 146شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 147شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 148شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...149شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 150شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 151شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 152شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 153شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 154شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 155شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 156شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...157شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 158شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 159شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 160شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 161شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 162شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 163شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 164شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 165شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 166شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...167شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...168شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...169شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 170شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 171شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 172شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 173شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...174شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 175شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 176شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 177شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 178شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 179شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 180شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...181شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 182شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 183شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 184شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 185شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 186شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 187شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 188شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 189شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 190شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 191شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 192شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 193شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 194شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 195شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 196شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 197شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...198شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 199شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 200شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 201شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...202شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...203شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 204شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...205شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...206شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...207شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 208شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 209شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 210شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 211شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 212شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 213شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...214شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 215شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 216شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 217شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 218شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 219شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 220شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...221شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 222شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 223شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 224شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...225شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 226شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...227شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 228شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 229شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 230شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 231شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 232شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 233شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 234شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 235شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 236شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 237شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 238شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...239شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 240شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 241شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 242شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 243شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 244شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 245شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 246شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 247شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 248شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 249شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...250شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 251شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 252شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 253شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 254شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 255شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 256شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...257شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...258شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...259شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...260شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 261شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 262شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 263شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 264شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 265شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 266شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 267شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 268شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 269شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...270شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 271شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 272شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 273شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...274شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 275شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 276شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 277شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 278شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 279شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 280شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 281شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...282شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 283شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 284شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 285شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...286شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 287شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 288شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 289شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...290شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...291شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 292شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...293شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 294شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 295شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...296شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 297شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 298شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 299شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 300شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 301شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 302شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 303شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 304شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 305شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 306شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...307شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...308شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 309شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 310شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 311شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 312شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 313شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 314شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 315شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 316شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 317شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 318شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 319شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...320شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 321شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 322شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 323شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 324شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 325شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 326شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 327شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 328شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 329شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 330شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 331شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 332شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 333شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 334شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 335شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 336شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...337شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 338شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 339شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 340شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 341شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...342شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...343شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 344شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 345شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 346شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 347شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 348شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 349شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 350شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 351شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 352شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 353شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 354شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 355شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 356شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...357شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...358شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 359شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 360شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 361شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 362شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 363شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 364شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 365شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 366شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 367شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 368شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 369شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 370شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 371شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...372شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 373شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 374شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 375شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 376شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 377شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 378شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 379شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 380شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 381شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 382شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...383شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 384شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 385شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 386شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 387شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 388شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...389شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 390شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...391شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 392شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 393شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 394شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 395شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 396شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 397شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 398شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 399شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 400شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 401شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 402شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...403شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...404شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...405شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...406شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 407شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 408شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 409شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...410شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 411شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 412شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 413شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 414شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 415شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 416شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 417شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 418شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 419شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 420شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...421شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 422شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 423شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 424شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...425شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 426شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 427شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 428شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 429شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 430شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 431شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...432شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 433شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 434شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...435شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 436شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...437شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...438شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 439شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...440شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 441شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 442شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...443شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 444شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 445شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 446شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...447شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 448شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...449شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 450شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...451شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 452شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 453شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 454شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...455شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 456شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 457شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...458شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 459شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 460شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 461شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 462شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 463شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...464شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 465شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 466شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...467شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 468شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 469شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 470شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 471شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 472شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...473شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 474شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 475شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 476شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 477شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 478شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 479شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 480شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...481شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...482شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 483شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 484شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 485شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 486شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 487شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 488شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 489شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 490شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 491شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 492شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ