به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست

1730عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از شوق رخت در همه جا غلغله هست
از زلف توبرجان جهان سلسله هست
از جور غم عشق تو در ملک دل و جان
بس فتنه و آشوب و عجب زلزله هست
گر شاهد جانها بخرابات نیامد
در مجلس مستان ز چه رو غلغله هست
تا مهر جمال تو بتابید بذرات
پیوسته در آفاق جهان ولوله هست
مفتی چه نشستی که از این کوچه تقلید
تا منزل تحقیق بسی مرحله هست
بی پیر مرو راه طریقت که درین راه
در هر قدمی واقعه هایله هست
تنها چه روی راه خطرناک اسیری
هر دم چو ازین راه روان قافله هست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 2شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 3شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...4شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 5شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 6شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 7شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 8شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 9شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 10شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 11شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...12شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 13شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 14شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 15شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 16شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 17شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 18شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 19شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 20شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 21شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...22شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...23شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...24شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 25شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 26شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 27شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 28شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...29شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 30شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 31شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 32شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 33شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 34شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 35شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...36شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 37شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 38شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 39شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 40شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 41شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 42شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 43شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 44شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 45شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 46شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 47شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 48شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 49شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 50شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 51شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 52شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...53شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 54شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 55شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 56شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...57شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...58شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 59شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...60شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...61شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...62شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 63شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 64شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 65شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 66شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 67شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 68شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...69شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 70شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 71شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 72شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 73شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 74شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 75شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...76شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 77شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 78شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 79شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...80شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 81شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...82شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 83شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 84شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 85شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 86شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 87شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 88شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 89شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 90شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 91شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 92شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 93شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...94شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 95شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 96شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 97شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 98شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 99شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 100شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 101شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 102شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 103شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 104شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...105شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 106شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 107شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 108شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 109شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 110شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 111شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...112شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...113شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...114شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...115شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 116شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 117شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 118شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 119شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 120شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 121شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 122شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 123شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 124شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...125شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 126شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 127شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 128شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...129شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 130شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 131شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 132شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 133شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 134شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 135شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 136شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...137شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 138شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 139شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 140شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...141شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 142شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 143شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 144شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...145شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...146شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 147شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...148شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 149شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 150شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...151شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 152شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 153شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 154شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 155شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 156شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 157شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 158شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 159شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 160شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 161شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...162شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...163شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 164شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 165شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 166شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 167شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 168شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 169شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 170شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 171شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 172شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 173شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 174شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...175شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 176شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 177شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 178شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 179شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 180شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 181شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 182شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 183شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 184شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 185شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 186شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 187شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 188شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 189شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 190شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 191شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...192شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 193شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 194شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 195شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 196شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...197شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...198شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 199شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 200شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 201شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 202شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 203شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 204شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 205شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 206شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 207شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 208شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 209شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 210شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 211شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...212شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...213شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 214شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 215شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 216شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 217شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 218شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 219شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 220شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 221شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 222شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 223شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 224شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 225شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 226شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...227شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 228شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 229شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 230شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 231شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 232شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 233شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 234شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 235شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 236شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 237شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...238شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 239شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 240شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 241شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 242شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 243شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...244شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 245شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...246شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 247شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 248شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 249شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 250شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 251شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 252شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 253شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 254شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 255شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 256شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 257شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...258شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...259شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...260شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...261شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 262شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 263شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 264شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...265شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 266شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 267شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 268شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 269شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 270شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 271شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 272شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 273شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 274شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 275شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...276شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 277شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 278شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 279شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...280شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 281شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 282شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 283شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 284شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 285شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 286شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...287شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 288شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 289شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...290شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 291شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...292شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...293شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 294شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...295شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 296شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 297شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...298شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 299شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 300شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 301شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...302شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 303شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...304شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 305شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...306شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 307شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 308شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 309شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...310شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 311شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 312شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...313شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 314شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 315شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 316شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 317شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 318شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...319شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 320شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 321شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...322شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 323شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 324شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 325شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 326شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 327شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...328شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 329شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 330شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 331شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 332شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 333شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 334شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 335شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...336شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...337شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 338شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 339شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 340شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 341شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 342شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 343شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 344شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 345شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 346شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 347شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ