کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان
    درد دل ما را نبود مرهم و درمان
    از نور تجلی دو جهان گشت منور
    چون پرده برانداخت جمال رخ جانان
    حسن تو بیک عشوه دل و دین مرا برد
    گر حسن ازینست نه دل ماند و نه جان
    دل مایل خوبان شد ازآن رو که عیان دید
    حسن تو درآئینه رخساره خوبان
    چون مهر جمال تو ز ذرات بتابید
    هر ذره ازآن روی نماید مه تابان
    گر وصل نجوید دل زاهد چه توان کرد
    جوینده شاهی نبود طبع گدایان
    چون جان اسیری همه ذرات جهانست
    در پرتو خورشید رخت واله و حیران

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha