کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه
    بملک عشق و جنونم عجایب افسانه
    شنیده ام رخ ساقی توان بمستی دید
    ز کنج صومعه زین رو شدم به میخانه
    بوصل دوست چو خواهی که آشنا گردی
    ببایدت شدن اول ز خویش بیگانه
    ز خود پرستی و هستی دلم بجان آمد
    بگو که ساقی مستان بیار پیمانه
    همیشه بیخود وبیمار و مست و مخمورم
    ز سحر غمزه فتان و چشم مستانه
    همه گدا نتوان بود وقت آن آمد
    که در جهان علمی برکشیم شاهانه
    چه بار عشق نهی گفتمش بجان خراب
    بگفت گنج نهان میکنم بویرانه
    غم فراق تو بگذشت و جان و دل وارست
    رسید نوبت شادی ز وصل جانانه
    ز زهد و دین و ز دنیا بشو اسیری دست
    درآ بکوی خرابات عشق مستانه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha