کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای جمال روی تو خورشید تابان آمده
    وی دو زلف مشکبویت عنبرافشان آمده
    در شعاع روی تو دل واله و حیران شده
    جان بسودای سر زلفت پریشان آمده
    در خم هر موی تو پیداست زنار و صلیب
    زلف و رویت جان ما را کفر و ایمان آمده
    ز آتش شوقت دلم پیوسته در سوز و گداز
    داغ بیحد از غم عشق تو برجان آمده
    عشق ورزی بین که هر دم یارباما می کند
    گه شده پیدا جمالش گاه پنهان آمده
    از نقاب جمله ذرات جهان دیدم عیان
    مهر حسن روی او چون ماه تابان آمده
    فکر زلف یار جانرا دایما همدم شده
    مونس دل ذکر حسن روی جانان آمده
    جان مشتاق لقارا سوز شوقش مرهم است
    عاشقانرا درد عشقش عین درمان آمده
    جمله ذرات جهان درپرتو مهر رخش
    چون اسیری دایما شیدا و حیران آمده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha