اسیری لاهیجی
غزل ها
شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای جمال روی تو خورشید تابان آمده وی دو زلف مشکبویت عنبرافشان آمده در شعاع روی تو دل واله و حیران شده جان بسودای سر زلفت پریشان آمده در خم هر موی تو پیداست زنار و صلیب زلف و رویت جان ما را کفر و ایمان آمده ز آتش شوقت دلم پیوسته در سوز و گداز داغ بیحد از غم عشق تو برجان آمده عشق ورزی بین که هر دم یارباما می کند گه شده پیدا جمالش گاه پنهان آمده از نقاب جمله ذرات جهان دیدم عیان مهر حسن روی او چون ماه تابان آمده فکر زلف یار جانرا دایما همدم شده مونس دل ذکر حسن روی جانان آمده جان مشتاق لقارا سوز شوقش مرهم است عاشقانرا درد عشقش عین درمان آمده جمله ذرات جهان درپرتو مهر رخش چون اسیری دایما شیدا و حیران آمده اسیری لاهیجی