کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغمائی
    بغمزه چشم مست او ربود از من من و مائی
    گناه ما بگو تا چیست جز عشق تو ورزیدن
    که مشهور جهان کردی مرا زینسان برسوائی
    دو عالم محو گرداند شعاع پرتو حسنت
    گراز خورشید رخسارت نقاب زلف بگشائی
    میان این همه غوغا ز تو سر عجب بینم
    که از چشم جهان گشتی نهان در عین پیدائی
    چه باشد گفتمش گردم بدیدار تو آسوده
    بگفتا عاشق مسکین ز عمر خود بیاسائی
    پی سود وصال تو ببازار فنا بازد
    بیکدم مایه جان و جهانرا رند سودائی
    ز قید هجر تو گفتم، اسیری کی رهد گفتا
    اسیری تا توئی ماند، بوصل ما نمی شائی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha