کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون خیال وصل جانان هست سودای محال
    جان شیدایم ز وصلش گشت قانع با خیال
    تا ز هستی هست باقی یکسر مو وصل نیست
    نیست از هستی خودشو گر همی خواهی وصال
    در میان جان و جانان پرده جز پندار نیست
    چونکه پندارت نماند هر دو دارند اتصال
    گر شود صافی ز زنگ غیر مرآت دلت
    می توان دیدن عیان از دیده جان آن جمال
    حال اهل دل طلب مفتی، که تا عارف شوی
    راز عرفان کی شود حاصل ز راه قیل و قال
    دامن صاحب کمالی گیر و میرو در رهش
    گر همی خواهی که یابی حال ارباب کمال
    چون بکنه حسن او کس را اسیری ره نبود
    در بیان وصف او زان رو زبانها گشت لال

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha