کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم
    از چشمه های چشم جهان خون روان کنم
    عهدیست در ازل بتو ما را که تا ابد
    برهر چه رای عشق بود من همان کنم
    ناصح چه منعم از می و معشوق میکنی
    من رندم و مباد که کاری چنان کنم
    سر نهان عشق که ایمان جان ماست
    کفرست نزد خلق جهان گر عیان کنم
    خورشید و مه ز شرم رخ آرند در کسوف
    گر شمه ز تابش حسنش بیان کنم
    زینسان که آفتاب رخ او عیان بود
    ای بی بصر ز طعن تو من چون نهان کنم
    کس با خودی ببزم وصالش چوره نیافت
    در راه عشق ترک اسیری از آن کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha